جدول جو
جدول جو

معنی شرم زده - جستجوی لغت در جدول جو

شرم زده(دَیِ)
خجل و شرمنده. (ناظم الاطباء). شرمگین. شرمنده. (از آنندراج). شرم زد. شرمسار. شرمگین. شرمگن. شرمناک: او از کردار خود شرم زده بود. (یادداشت مؤلف) : تخفیر، شرم زده کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) : پس جماعت بنی اسرائیل همه باز پیش آمدند گناهکار و شرم زده. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). این احمدبوشره در پیش شیخ بگذشت شرم زده. (اسرار التوحید).
ای شرم زده غنچۀ مستور ازتو
حیران و خجل نرگس مخمور از تو.
حافظ.
- شرم زده شدن، خجل شدن. (یادداشت مؤلف) : گفت اگر از شما وام خواست برای ما خواست عبداﷲ شرم زده شد. (تذکرۀ الاولیاء عطار ج 2 ص 335). رجوع به شرم زد شود.
، پشیمان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شرم زده
شرمنده، شرمگین، خجل
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
فرهنگ لغت هوشیار
شرم زده
خجل، خجلت زده، شرم آلود، شرمسار، شرمگین
متضاد: مفتخر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شرم زده
خجلان
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به عربی
شرم زده
Shamefaced
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شرم زده
honteux
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شرم زده
beschaamd
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به هلندی
شرم زده
смущенный
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به روسی
شرم زده
beschämt
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به آلمانی
شرم زده
сором'язливий
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شرم زده
zawstydzony
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به لهستانی
شرم زده
羞愧的
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به چینی
شرم زده
envergonhado
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شرم زده
vergognoso
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شرم زده
avergonzado
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شرم زده
شرم زده، شرمنده
دیکشنری اردو به فارسی
شرم زده
लज्जित
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به هندی
شرم زده
شرم‌زده
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به اردو
شرم زده
লজ্জিত
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به بنگالی
شرم زده
อาย
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به تایلندی
شرم زده
aibu
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شرم زده
恥ずかしい
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شرم زده
נַעֲוָל
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به عبری
شرم زده
부끄러운
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به کره ای
شرم زده
malu
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شرم زده
utanmış
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرم زد
تصویر شرم زد
خجل، شرمسار، شرمنده
فرهنگ فارسی عمید
(سُ دَ / دِ)
مخفف شرم زده. خجل. شرمگین. شرمنده. شرم زده. (یادداشت مؤلف) :
سبک شرم زد سوی چاکر دوید
برهنه بر اندام او درمخید.
ابوشکور بلخی.
بمانی شرم زد در پیش داور
نیابی هیچگونه پشت و یاور.
(ویس و رامین).
شرم زدم چون ننشینم خجل
سنگ دلم چون نشوم تنگدل.
نظامی.
شرم زد گشته دل رمیده شده
بر سر خاک آرمیده شده.
نظامی.
رجوع به شرم زده شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
گریخته. (آنندراج). رم دیده. رم کرده. رم خورده. رجوع به رم دیده و رم خورده و رم کرده شود:
رشتۀ جذب محبت نکند کوتاهی
چه شد ای رم زده، آهوی بیابان شده ای.
وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بِ مَ)
مبتلا به شرا و مخملک شده. (ناظم الاطباء). رجوع به شری شود
لغت نامه دهخدا
(پُ دَ / دِ)
مسوّس. مدوّ. کرمو. کرم خورده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درد زده
تصویر درد زده
دارای درد دردمند، مریض علیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درم زدن
تصویر درم زدن
سکه زدن، ضرب کردن سکه، آن جائی که درم زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرم زد
تصویر شرم زد
خجل شرمسار شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهم زده
تصویر بهم زده
مخلوط شده، درهم شده
فرهنگ لغت هوشیار